dilemma of sleeping
من ماندهام؛ 137 روز دیگر به کنکور و «معضل تنظیم خواب»!
خیلی سخت است. خیلی سخت است که زمانی ثابت را در طول این 24ساعت دربهدر پیدا کنی و درس بخوانی. حقیقتا پدرم درآمده و ذکر هرروزم شده است :«پیشدانشگاهی دیگر بسه!».
از اول سال چند روش را امتحان کردهام. مثلا از مدرسه که آمدم، نخوابم و عوضش 12 شب بخوابم که به دو روز نکشید و شکست خورد.
راه دیگر این بود که بیایم و قشنگ 4-5ساعت بخوابم. بعد تا صبح بیدار بمانم و از سکوت خانه استفاده کنم که این هم با مخالفتهای شدید مامان یکماه بیشتر نتوانست مبارزه کند.
روش دیگر همین چیز نصفهنیمهای است که دارم پیش میبرم: «هرموقع خوابت گرفت میخوابی؛ هروقت نگرفت، درس!» که البته نامنظم بودنش اذیتم میکند و بدندرد هم گرفتهام. بدنم رسما دارد فریاد میزند: «لامذهب! یکذره هم به فکر من باش و تکلیفم را مشخص کن».
خلاصه نمیدانم چهکار کنم. با هر تکان خوردن جزئی و پیچش درد در بدنم، خودم را و باعثوبانی این نظام 3-3-6 مسخره را فحش میدهم.
کاش تصمیم جدیدم مبنی بر اینکه «7صبح بیدار شوم-ظهر یکساعت بخوابم-شب تا 1 بیشتر حق ندارم بیدار بمانم» جواب دهد و این 137 روز هم بگذرد تا یک نفس راحت بکشیم.
پ.ن: البته اینکه پستهایم همهاش شدهاست غر زدن از بد روزگار هم اذیتم میکند. ببینیم چه میشود.
- ۰۰/۱۱/۲۵
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.